دیانادیانا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره
مایامایا، تا این لحظه: 8 سال و 2 ماه و 21 روز سن داره

ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

ژست های خواب دیانا جون مامان

دخترم دیانا خیلی ناز میخوابه مثل فرشته ها خیلی گرماییه عادت داره دستاشو بیرون از پتو بذاره و از لباس زیاد پوشوندن بدش میاد مخصوصاً کلاه که نگو وای وای وای وقتی کلاه میذاریم براش جیغ بنفش میکشه تا حدی که مجبور میشیم درش بیاریم .اینم یه سری از ژستهای خوابشه. ...
28 بهمن 1392

مهرشاد جونم

انقدر دوست دارم وقتی مهرشاد بهم شیر میددددده... مهرشاد جونم دوست دارم مرسی که همش ازم عکس میندازی          ...
1 بهمن 1392

باباجون در حال اذان گفتن

شب سوم باباجون و مادر جون به همراه عمه سمانه اینا و عمه مریم اینا و دایی محمد اینا اومدن برای دیدنت و باباجون طبق آداب و رسوم توی گوشت اذان گفت و اسمتو گفت. بابا جون دوست داریم اینم عکس بابا جونمه که داره تو گوشم اذان میگه            ...
1 بهمن 1392

ماجراهای روز سوم و چهارم دیانا جون

روز سوم به دنیا اومدنت خاله مهدیه جون با کمک بابا وحید برای اولین بار بردنت حموم تو هم خیلی حمومو آب بازیو دوست داشتی و ساکت و آروم واسه خودت حال میکردی خوشگلم  اولین حمومتو با خاله مهدیه رفتی و دومین بارم روز ششم با عمه مریم جون رفتی مهرشادم کلی تو حموم ازت فیلمو عکس گرفت چهار روز بعد بدنیا اومدنت برای گرفتن آزمایش غربالگری من و بابایی و مامان جون به بیمارستان آبان مراجعه کردیم، از کف پای چپ دخملم خون گرفتن یکم گریه کردی ولی زود آروم شدی مامانی .گفتیم حالا که تا اینجا اومدیم خوب یه سر هم بریم پیش دکتر جوادپور متخصص اطفال تا یه معاینه ای کنه که خیالمون راحت باشه  متاسفانه دکتر معاینه کرد گفت جوجه زردی داره ولی خیلی زیاد نیست...
1 بهمن 1392
1